
از یک چرخ ساده تا کارگاه گلیمبافی؛ روایت زندگی و تلاش عزت لطیفی، بانوی کارآفرین تایبادی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کمیته امداد، در کوچههای قدیمی تایباد، خانهای ساده و صمیمی وجود دارد که در حیاط کوچک آن، صدای یکنواخت و ریتمیک دستگاههای گلیمبافی با زندگی صاحبخانه درهمتنیده است. اینجا کارگاه خانم عزت لطیفی است؛ زنی که با وجود مشکلات فراوان خانوادگی و اجتماعی، با تکیه بر اراده و عشق به صنایع دستی توانسته چراغ امید را برای خودش و زنان دیگری روشن نگه دارد.
خانم لطیفی متولد سال ۱۳۵۶ است. او سه فرزند دارد؛ دو دختر دانشجو و یک پسر دانشآموز پایه دوازدهم. خانوادهای که پس از سالها سختی و تحمل، امروز به پشتکار و تلاش مادرشان افتخار میکنند. او سرپرست خانوار است، هرچند هیچگاه مددجو نبوده و نخواسته زندگی خود را به کمکهای مستمر گره بزند. همسرش به دلیل اعتیاد، از چرخه زندگی خارج شده و بار مسئولیت خانواده بهطور کامل بر دوش او افتاده است.
شروعی با علاقه، نه سرمایه
او درباره آغاز مسیرش میگوید:«از همان ابتدا علاقهای به کار بیرون از خانه نداشتم. شرایط زندگیام هم چندان مساعد نبود، اما همیشه دلم میخواست کاری انجام بدهم که هم با روحیهام سازگار باشد و هم به استقلالم کمک کند. سال ۱۳۸۶ وقتی در سمنان زندگی میکردم، در کلاسهای صنایع دستی و گلیمبافی شرکت کردم و اینجا بود که جرقه علاقه در دلم روشن شد.»
پس از بازگشت به تایباد، در سال ۱۳۹۰ توانست با دریافت ۱۵ میلیون تومان از اداره کار، نخستین گام جدی خود را بردارد. با این مبلغ چند دستگاه ساده و مقداری نخ خرید و با تنها سرمایهاش، یعنی یک چرخ قدیمی، فعالیت تولیدی خود را آغاز کرد. همان سرمایه کوچک، بعدها پایهای شد برای یک کارگاه واقعی.
مسیر دشوار اما پرثمر
خانم لطیفی یادآور میشود:«کار خیلی سخت شروع شد. نه بازار فروش داشتم، نه کسی مرا میشناخت. اما چون به کار علاقه داشتم، قناعت کردم و ادامه دادم. همیشه میگفتم اگر کسی بخواهد کاری را شروع کند، علاقه مهمتر از سرمایه است. اگر علاقه باشد، کمکم سرمایه هم میآید.»
با گذشت زمان، او توانست نیروهایی را کنار خود جمع کند. بسیاری از این زنان، همسایهها یا دوستانی بودند که مثل او علاقهای به کار بیرون از خانه نداشتند. او آنها را آموزش داد و به مرور تیمی تشکیل داد که کارگاه کوچک را رونق بخشید.
در اوایل، کارگاه بهویژه با تولیدات فرتبافی توانست حدود ۳۰ نفر را مشغول به کار کند. اما با تغییر ذائقه بازار و کاهش تقاضا برای پارچههای فرتبافی، تعداد نیروها به پنج نفر کاهش یافت. هنوز هم پارچههای بسیاری در انبار مانده که به فروش نرفتهاند، اما این موضوع باعث نشده انگیزه خانم لطیفی کم شود.
سرمایهگذاری دوباره؛ امیدی تازه
او در سال ۱۴۰۲ توانست با حمایت کمیته امداد، وام ۱۰۰ میلیون تومانی دریافت کند. این مبلغ را صرف خرید دستگاههای جدید فرتبافی و گلیمبافی کرد. هرچند بازار همچنان با مشکلاتی روبهروست، اما او امیدوار است با توسعه شبکه فروش و معرفی محصولات به شهرهای دیگر، کارگاهش دوباره رونق بگیرد.
خانم لطیفی کارگاه خود را در یک مغازه کوچک در حیاط خانهاش دایر کرده است. فضای ساده اما پر از انرژی مثبت، جایی است که زنانی دیگر نیز میتوانند در کنار او کار کنند، یاد بگیرند و درآمدی هرچند اندک اما مستقل داشته باشند.
نگاهی اجتماعی به کارگاه
در جامعهای که بسیاری از زنان به دلیل محدودیتهای فرهنگی یا شرایط خانوادگی نمیتوانند در محیطهای عمومی کار کنند، چنین کارگاههایی نقشی حیاتی دارند. کار خانگی و صنایع دستی به آنها اجازه میدهد بدون حضور در بازارهای شلوغ یا محیطهای رسمی، مهارت خود را به ثمر برسانند و به استقلال مالی برسند.
خانم لطیفی همواره تأکید میکند:: «هدفم فقط درآمد خودم نیست. دوست دارم زنانی مثل خودم که علاقه به کار بیرون ندارند، بتوانند در خانه یا محیطی امن مشغول شوند و دستشان در جیب خودشان باشد. وقتی زنی مستقل میشود، اعتمادبهنفس پیدا میکند و زندگیاش هم رنگ دیگری میگیرد.»
دشواریها و امیدها
البته مسیر کارآفرینی بدون مشکل نیست. از نبود بازار فروش گرفته تا گرانی مواد اولیه و دستگاهها، همه و همه سنگهای بزرگی در راه تولیدکنندگان کوچک هستند. بهویژه در حوزه صنایع دستی که بیشتر به حمایت و معرفی نیاز دارد.
او با گلایه میگوید:«گاهی کار میکنیم اما اجناس روی دستمان میماند. اگر بازار درست شود و محصولاتمان دیده شود، میتوانیم چندین برابر تولید کنیم و نیروهای بیشتری بگیریم.»
با این وجود، خانم لطیفی قناعت را به کار برای دیگران ترجیح میدهد. او باور دارد که حتی اگر درآمدش کم باشد، چون حاصل دسترنج خودش است، ارزش بیشتری دارد.
زنانی که امید میگیرند
نیروهایی که در کارگاه او کار میکنند، هیچکدام مددجو نیستند. همه آنها زنانی هستند که یا به دنبال استقلال مالیاند یا صرفاً علاقه دارند مهارت جدیدی بیاموزند. خانم لطیفی آنها را همچون خانوادهای دوم میداند. میگوید: «هرکدامشان مثل خواهر من هستند. اینجا فقط کارگاه نیست، جمعی دوستانه است که کنار هم یاد میگیریم و زندگی میکنیم.»
نگاهی به آینده
او امیدوار است روزی بتواند کارگاهش را گسترش دهد و نهتنها برای چند زن، بلکه برای دهها نفر دیگر فرصت اشتغال ایجاد کند. حتی رویای صادرات محصولات گلیمبافی تایباد را در سر دارد. رویایی که با حمایت بیشتر نهادهای دولتی و همکاری بخش خصوصی میتواند تحقق یابد.
داستان زندگی عزت لطیفی، نمونهای از هزاران زنی است که با وجود دشواریهای فراوان، تسلیم شرایط نشدهاند و با دستهای خود چرخهای از امید و اشتغال را به حرکت درآوردهاند. او با یک چرخ ساده آغاز کرد، اما امروز نهتنها برای خود، بلکه برای زنان دیگری نیز فرصتساز شده است.
در زمانی که بسیاری از خانوادهها به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در تنگنا هستند، چنین الگوهایی نشان میدهند که با علاقه، پشتکار و کمی حمایت، میتوان آیندهای روشن ساخت. عزت لطیفی شاید تنها یکی از زنان کارآفرین خراسان باشد، اما صدای او پژواکی است از اراده زنانی که میخواهند در جامعه نقشآفرین باشند؛ زنانی که قناعت، استقلال و امید را در کنار هم معنا میکنند.