
بهره مندی از نهج البلاغه در توانمندسازی و کاهش فقر
با وجود مباحث ارزشمند در قرآن و نهج البلاغه پیرامون از بین بردن فقر و توانمندسازی اما متاسفانه تمام اقدامات محرومیت زدایی و مددکاری ما با نگرش غربی مدیریت می شود.
جامعه فعلی ما به مفاهیم بلند و متعالی حضرت علی (ع) نیاز دارد، به استناد نهج البلاغه به ویژه نامه 51 حضرت به مالک اشتر نشان می دهد نگاه ایشان یک مددکاری کاملا جامع سیستماتیک و تشکیلاتی و یک نگاه کاملا حکومتی است؛ حضرت مباحث مختلفی چون شناسایی محرومین، طبقه بندی و روانشناسی آنها در آن مطرح می کنند.
حضرت علی (ع) می فرمایند: «محرومین در جامعه در برنامه ریزی ها قرار نمی گیرند» و همچنین «مسئولین و متولیان با محرومین با چشم کم و تحقیر آمیز به آنها نگاه می کنند»، گاهی ما توسعه انجام می دهیم ولی پیوست محرومیت زدایی مغفول واقع می شود و جایگاه آنها مورد توجه قرار نمی گیرد.
حضرت افرادی که در مناطق دور افتاده هستند نیز مورد توجه قرار می دهند و مددکاری چهره به چهره و همایش برای محرومین را مطرح می کنند و نکاتی که مطرح می کنند مطالب کاملا نوین و مترقی و نکات ارزنده ای است، بالغ بر 10 مورد خصوصیت از جمله صبور بودن، بردباری، پرهیز از تنگ نظری، و عدم غرور و خوش رفتار بودن برای افراد مددکار در نظر گرفتند و دستورالعملهای مفصلی در مورد مددکاران مطرح می کنند.
از نگاه حضرت فقر فقط بعد مادی ندارد و برای فقر و غنا مولفه های متعددی غیر از مسائل اقتصادی مسائل معنوی و اعتقادی از جمله قناعت و صبر بر فقر دارد.
تفاوت زیادی بین مددکاری علوی با مددکاری کلاسیک یا غربی وجود دارد که ناشی از تفاوت نوع نگرش امام علی (ع) به انسان است که نگاه به انسان را نگاه آخرت گرا می دانند و به مسائل کرامتی و اخلاقی و عدالت در فقر زدایی علاوه بر دلار و غذا توجه می شود درحالی که تعریف غرب از فقر مادی و ملاک دلار و غذا است و چون چنین نگاهی دارند راهبردهای آنها لجستیکی تعریف می شود.
امروز در جامعه شاهد فقر نمایی و مماشات با فقرو حفظ فقر و رسیدگی مختصر هستیم ولی نگاه حضرت فقر ستیز، ریشه ای و بنیادین است و نگاه مقطعی، کوتاه مدت و زودگذر نیست و در تعاریف حضرت نشان می دهد که فقر ریشه را مورد هدف قرار می دهند. از نگاه حضرت افرادی به ظاهر توانمند هستند اما در نوع نگاه، شخصیت و تفکر آنها فقر وجود دارد و بر عکس این موضوع نیز صدق می کند.
حضرت علی (ع) برای توانمندی اصول و فروعی را تعریف کردند و سه اصل مهم خردورزی در توانمندی، عدالت ورزی و اخلاق گرایی را مطرح کردند و علت بروز فقر در جوامع بشری به ستم ثروتمندان و نبود نظام عادلانه و متعادل توزیع ثروت دانستند، نگاه حضرت کاملا حکومتی و معتقد هستند اگر فقر در جامعه دیده شد یعنی حکومت باید مورد بررس قرار گیرد و اگر در جامعه هعه افراد توانمند هستند سیاست های دولت و دولتمردان بسیار دقیق است و بر عکس هم صدق می کند.
نظام مددکاری علوی می تواند خلاء های موجود در جامعه را پر و اختلاف طبقاتی را از بین ببرد، ما با نظام احسان می خواهیم کل جامعه را مدیریت کنیم و این نظام را جایگزین نظام عدالت قرار دهیم در حالی که از نگاه حضرت مبارزه با مفاسد اقتصادی وعدالت اجتماعی و توسعه ثروت از اصول توانمندی است.توانمندی اصل اخلاق و اخلاق گرایی است و از نگاه حضرت توانمندی بدون توجه به برنامه های فرهنگی نامفهوم و بی معنا است و موجب عدم توانمندسای می شود.
مسئله خودباوری در رسیدن به مرحله توانمندی، سیره اجرایی و الزامات محرومیت زدایی حضرت و ...توصیه ایشان در خصوص محرومیت زدایی که به اصل مال نباید دست زد بلکه درآمد حاصله در انفاقات مصرف شود می تواند الگویی برای دستگاههای خدمت رسان به محرومین از جمله کمیته امداد و بهزیستی قرار گیرد.